اولين بوسه ي جهان

در زمان هاي بسيار قديم زن و مردي پنبه دور يك روز به هنگام كار بوسه را كشف كردند . مرد دستهاش به كار بود، تكه نخي را با دندان كند . به زنش گفت : بيا اين را از روي لب من بردار و بينداز . زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود آمد كه نخ را از لب هاي مرد بردارد ، ديد دستش بند است گفت چه كار كنم ، نا چار با لب برداشت ، شيرين بود، ادامه دادند

آدم ها از ترس وحشي مي شوند از ترس به قدرت روي مي آورند كه چرخ آدم هاي ديگر را از كار بيندازند و گرنه اين همه نعمت ! به قدر همه هم هست اما چرا به حق خودشان قانع نيستند؟ چراهيچ چيز از تاريخ نمي دانند؟ چرا ما اين همه در تيره بختي تكرار مي شويم؟ اين هم جنگ، اين همه آدم براي چه چيزي كشته شده اند؟ چيزي كه حالا بعد از جنگ در دست هيچ كدام نه برنده و نه بازنده نيست . دست فرزندانشان هم نيست فقط مي جنگيدند كه چند سالي جنگيده باشند. حالا ما حسرت چه را مي خوريم؟ همان چيزي كه در گذشته ها خون هزاران نفر به خاطرش ريخته شده؟ ديوانگان!!! پس چه غلطي كرده اند؟ عاقلي مي گفت : هر جنگي به خاطر صلح در مي گيرد و هر صلحي مقدمه اي است براي جنگ
چه كسي جلوي جنگ را مي گيرد ؟ چه كسي مانع از آدم كشي مي شود؟ چه كسي صلح مي آورد ؟ آن آدم از هيچ چيز نمي ترسد و شمشير ها و تفنگ ها را خم مي كند. عاقلي مي گفت : صبر پيشه كن! امام زمان مي آيد

الحق كه ما ملت انتظاريم

وقتي خدا مي خواهد مورچه اي را نابود كند دو بال به او مي دهد تا پرواز كند آن وقت پرندگان شكارش مي كنند

آن شب حاج آقا به ما گفت كه هيچ گاه رو به خدا نماز نخوانده ايم رو به هندوستان نماز ايستاده ايم و گفت كه بايد خدا رو شكر كنيم كه رو به آمريكا نماز نايستاده ايم . همه ي عبادات ما باطل است و خدا قاصم الجبارين است در حالي كه من هميشه فكر مي كردم خدا ارحم الراحمين است و او گفت كه پيغمبر در لحظه ي آخر زندگي به اطرافيانشان نگاه كردند. اطرافيان حضرت عرض كردند بعد از شما چه مي شود ؟فرمود : يوم البدتر، يوم البدتر براي همين دنيا روز به روز بدتر مي شود . ( يوم البدتر) يك لحظه واژه اش را در ذهن مرور كردم. يومش عربي بود و بدتر فارسي
با اندكي تصرف، معروفي