solate gom shode

دوشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۵


تلاطم بين بودن و نبودن
ماندن يا رفتن
صبر يا عجله
فرشته يا آدم
پاياني خوش يا شروعي بد
يك داستان را براي شخصي نوشتم، ادامه دادم، سركشي كرد، عنان داستان را در دست گرفت.داستان را دوست دارم چه افسار در دست قهرمان باشد چه در دست من. اما قهرمان پا را فراتر نهاده و مدعي است داستان را او شروع كرده، او ادامه مي دهد و هر كجا كه بخواهد به پايان مي رساند كه البته او سخت در اشتباه است
من براي اثبات اين دعوي به او, ناچار مي خواهم داستان زيبايم را به پايان برسانم،كه البته اين شيرين ترين نحوه ي اتمام خواهد بود
من همچون يك فرشته، قهرمان را در تمامي مشكلات ياري نموده ام و حال كه راه ها هموار است او را ترك مي گويم تا به زندگي شيرين خود ادامه دهد و اين است ضربه ي نهايي نيكي

چهارشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۵


هيچ وقت نمي داني كجا هستي مگر آنكه بداني كجا هستي

جان ار اريكسون