solate gom shode

سه‌شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۵


نگذاريم ترجمه ي واقعي ترين درد ها به عبارات مبتذل محاوره اي، براي شنيده شدن و مورد توجه قرار گرفتن، عادت شود

یکشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۸۵


اگر يك روز يك استادي بفهمد كه دانشجوهايش،حتي يك نفر، به حرف هاي او گوش نمي دهند، چه حسي به او دست مي دهد؟ حس خرمگس بوزينه اي كه در درخت موز گير كرده است
اگر يك روز دانشجو بفهمد،كه استاد وقتي مي فهمد كه او به حرف هايش گوش نمي دهد چه حسي به او دست مي دهد،چه حسي به او دست مي دهد؟ حس يك آفتاب پرست كه كابوسي تاريك مي بيند
اگر استاد يك روز بفهمد كه وقتي دانشجو مي فهمد كه وقتي استاد بفهمد كه او به حرف هايش گوش نمي كند چه حسي به او دست مي دهد، چه حسي به او دست مي دهد؟ حس يك مورچه كه مي خواهد روي سينك سفيد دستشويي راه برود
و اگر دانشجو اين را بداند مي دانيد چه حسي به او دست مي دهد؟ حس يك پدر كه دارد روزنامه مي خواند در حالي كه نمي خواند
و اگر استاد و دانشجو هر دو بفهمند كه فهميدند،چه حسي به آن ها دست مي دهد؟
همان حسي كه حال به من و استادم دست داده
1385 سر كلاس ژنتيك،استاد پايلاخي